آدم:بنام خداوند بخشنده مهریان که جهانی از ناشناخته ها در کالبد اسرار آمیزترین و پیچیده ترین مخلوق خود یعنی آدم ساخته شده از آب و گل نهان کرده است. بنام او که از حضرت آدم تا خاتم انبیا محمد -مصطفی (ص) اولاد آدم را نسل به نسل بوسیله بر گزیدگان خود یه سوی خوبیها و پرهیز از بدیها هدایت کرده است رسالت ۱۲۴ هزار پیامبر خود گواه بر نافرمانی ها و گمراهی های بشر و گواه بر مهر و معرفت خداوند در طول تاریخ زندگی انسانهاست. ابلیس در میان فرشتگان اطاعت امر الهی می کرد تا آنکه خداوند خطاب به فرشتگان فرمود از خاک زمین مخلوقی خواهم آفرید که خلیفت اله در روی زمین خواهد شد فرشتگان گفتند کسی را می آفرینی که در زمین به عمل فساد و خرابی و تباهی دست زند. خداوند فرمود من میدانم آنچه راشما نمی دانیدفرزندان او نه همه اطاعت کنند و نه همه گناهکار باشند چنانکه جنیان بودند(که بیرونشان راندیم) آنها هم اطاعت کنند و هم معصیت. به اطاعتشان ثواب می دهم تا بخشندگیم نمایان شود و گناهشان را می بخشم تا رحمتم آشکار شود. آنگاه خداوند به جبرئیل واسرافیل امر فرمود که بر زمین فرود آیید و از خاک زمین بیاورید تا آدم را خلق کنم جبرئیل و اسرافیل بر زمین فرود آمدند چون خواستن خاک بردارند زمین گفت به من فرصت بدهید سپس خداوند عزرائیل را فرستاد زمین گفت به من فرصت بده عزرائیل گفت من فرمان خدا را اطاعت می کنم نه فرمان تو را واز خاک زمین بر داشت و به پیشگاه خداوندتبارک و تعالی تقدیم کردچنین شد که خداوند آدم را بیافرید.سپس روح پاک را بخواند و فرمان داد که درون این کالبد شو.وروح پاک. چنانکه خداوند فرمان داد داخل شد.آنگاه آدم قبل از آنکه داخل بهشت شود به زمین فرود آمد و به مدت سه ساعت توقف نمود اما آرزوی هیچیک از مخلوقات و نعمات خداوند را جز ماندن در بهشت نداشت و اما دشمنی شیطان با انسان از آنجا شروع شد که خداوند به قرشتگان فرمان داد که آدم را سجده کنید. همه سجده کردند جز شیطان که به سبب تکبر نافرمانی کردو از فرقه کافران گردیدپس آز آنکه خداوند حوا را آفرید . آدم گفت ای خداوندکریم کاش راهی برای ماندن در بهشت داشتم شیطان سخن اورا شنید و گریستن آغاز کرد .آدم و حوا پرسیدند گریه ات به سبب چیست ؟ گفت بدان سبب است که شمااز بهشت می روید پس به حیله شیطان از میوه درخت ممنوعه که مفسران درخت (سیب یا گندم )بود بخوردند و جامه نور از تن آنها دور شد و هر دو عریان شدند واز نعمت و کرامت بهشت بی بهره شدند آنگاه آدم با برگ درختی خود را پوشاند و فریاد بر آورد پروردگارا از میوه درختی که مرا نهی فرمودی خوردم. خداوند فرمان داد به همان زمینی که از خاک آن آفریده شدی باز گرد که تو و فرزاندانت را بر مرغ آسمان و ماهی دریا مسلط ساختم تا از کرامات آن بی نصیب نباشید.پس آدم و حوا و شیطان به زمین فرود آمدند و این دشمنی تا روز مرگ ادامه خواهد داشت.آنگاه آدم از خداوند بخشنده مهربان کلماتی آموخت که سبب پذیرفتن توبه اش گردید و خداوند به او فرمان داد در زمین مستقر و منتظر باشید تا آنکه از جانب من رسولانی برای هدایت به سوی شما آیند. بدیهی است هرکس از راهنمای من پیروی کند هرگز از آخرت خود بیمناک نباشد و هر کس که عصیان ورزد از گروه بدکاران و دوزخیان گردد و در آتش همیشه معذب باشد .پس خداوند کریم با القاء اسماء در ذهن آدم.اورا قادر ساخت . تا فرمانروای حقیقی زمین و هر چه در او وجود دارد باشد . عظیم ترین هدیه خداوند به آدم همان تعلیم اسماء است و خداوندبا این کثرت. حیرت انگیزترین و عالی ترین مرتبه هستی را به انسان بخشیده است.خداوند نهایت بخشندگی و مهربانی را در حق انسان روا داشته است.چرا که پس از هبوط آدم به زمین باز هم پیامبران را برای هدایت او و تقرب به خویش مامور ساختت تا فرزندان او را از گمراهی و بلا تکلیفی نجات دهد وبه موطن اصلی خود باز گرداند.مسعودی گفته است:وخداوند در بدو بن (آدم) وحی فرمود آماده باش و پاکیزه شو و تقدیس و تسبیح گوی و تسبیح گوی و به هنگام طهارت همسر خویش را بپوشان که ودیعه من از شما به فرزندان انتقال خواهد یافت پس آدم به حوا در آمد که همان وقت بار گرفت و چهره اش بدرخشید و نور در جبینش پرتو افکندواز دیدگانش نمودار شد و چون دوران حمل بسر آمد فرزندی اورد که از همه پسران نکوتر و موقوترو زیباتر و خوش سیماتروخوش خوی تر بود.وآدم اورا شیثوبه قولی شیث هبت اله نامید.چون رشد کرد و بزرگ شدو کمال یافت وبصیرت گرفت آدم وصیت خویش با او گفت واهمیت ودیعه ای را که در او بود نمودار کردو بگفت که پس از وی حجت و جانشین خدا در روی زمین خواهد بود... و جون وصیت را به شیث سپرد آن را مستور داشت و سر آن را نگاه داشت . وفات آدم در رسید و رحلتش نزدیک و به روز جمعه ششم نیسان در همان ساعت که خلقت یافته بود در گذشت عمر وی علیه السلام ۹۳۰ سال بود... گویند آدم به هنگام مرگ چهل هزار فرزند و نوه داشت در باره قبر آدم خلاف است بعضی پنداشته اند قبر وی در منی به مسجد خیف است وبعضی گفته اند که در غاری نزدیک کوه ابو قیس است و جز این نیز گفته اندو خدا از حقبقت حال واقف تر است