دیرستان

جزیره قشم،اداب و رسوم جزیره قشم، معرفی روستای دیرستان

دیرستان

جزیره قشم،اداب و رسوم جزیره قشم، معرفی روستای دیرستان

زندگی حضرت ابراهیم خلیل الله (علیه السلام)

ابراهیم (علیه السلام)فرزند آزر بن ناحور از نسل سام بن نوح در قریه (اور)از سرزمین بابل یا بین النهرین متولد شد تاریخ تولد او را کاتبان از ۱۵۰۰تا ۲۰۰۰ سال قبل از تولد حضرت عیسی (ع) بر آورد کرده اندبه گفته یهود و عرب ابراهیم سامی نژاد و پدر بزرگ بنی اسرائیل و بنی عدنان بوده است ابراهیم (ع) در عهد نمرود جبار می زیست و نمرود اولین شخصی بود که آتش راپرستید . جون بر آتش سجده کرد شیطان از درون آتش با او سخن گفت در زمان او منجمان به علم نجوم پرداختند و خسوف و کسوف را شناختند . واز علم فلک و بروج و حساب ستارگان و سیارات آسمانی سخن گفتند . درآن ایام پدر ابراهیم (ع) با نمرود بود منجمان به نمرود گفتند پسری متولد خواهد شد که بتها را خواهد شکست و تو را سرزنش خواهد کرد و یارانت را پراکنده خواهد ساخت.ابن خلدون گفته است (نمرود بن کنعان) در روی زمین قدرتی عظیم شد و عمر دراز کرد و بر اکثر معموره استیلا جست اما ابراهیم (ع) در نهان متولد گشت و پدر و مادرش او را در غاری به دور از چشمان نمرودیان پنهان و بزرگ کردند تا به سن جوانی رسید آنگاه در میان مردم ظاهر گشت و از همان ابتدا از بت سازی و بت پرستی در شگفت ماند . گفت (اتعبدون ما تنحتون) آیا آنچه را خود می سازید پرستش می کنید.این گفته ها دهان به دهان در میان مردم رواج یافت. تا اینکه جبرئیل بر او نازل گشت و خداوند بزرگ او را به پیامبری برگزید چون خبر به نمرود رسید به مقابله بر خاست ابراهیم (ع) با شکستن بتها خشم نمرود را بیش از پیش بر انگیخت تیشه بر پیکر بتها می نواخت و می گفت : ای خدایان بی روح از خود دفاع کنید. تا آنجا که نمرود فرمان داد او را به وسیله منجیقی در میان آتش نهند.آنگاه وحی خداوند بر آتش ظاهر گشت (کونی بردا و سلام علی ابراهیم)... بر ابراهیم سرد و سلامت باش و چنان شدپس نمرود به هراس افتاد و گفت : خدایی را به پرستید مانند خدای ابراهیم سپس برادر زاده ابراهیم یعنی لوط دعوت او را پذیرفت آنگاه نمرود در مقابل دعوت به یگانگی از ابراهیم(ع) خواست تا قربانی کند ابراهیم گفت: خداوند غیر از ایمان چیزی از تو نخواهد پذیرفت نمرود امتناع نمود . سپس خداوند فرمان داد تا ابراهیم (ع)از سر زمین کلدانیان یعنی بین النهرین خارج شود بدان جهت با زنش ساره و برادر زاده اش لوط به سر زمین  فلسطین هجرت نمودند و در آنجا مقیم شدند ابن خلدون به نقل از تورات گفته است :( پسر تارح ناحور با زنش ملکا و دختر برادر هاران و پسر او لوط بن هاران نیز با آنها بودند) چندی پس از اقامت ابراهیم (ع) در سر زمین فلسطین آنجا دچار خشکی و قحطی گردید و او ناچار از فلشطین به مصر هجرت کرد .در آنجا بود که زیبایی و محصنات ساره بر پادشام مصر توصیف شد. آنچنانکه او ساره را احضار نمود و چون دیده به جمالش گشود دستش را به طرف او برد که ناگاه به فرمان خداوند کریم درد بسیار شدیدی بر او  عارض شد و دستش خشکید تا آنکه به ناچار التجا به ساره کرد و از دعاهای او مورد عفو الهی قرار گرفت . چنان شد که کنیز خود هاجر را به ساره تقدیم داشت و همراه او روانه خانه ابراهیم نمود و ساره به سبب نازایی هاجر را پس از دو سال به ابراهیم داد . از زمانی که ابراهیم به مصر آمد تا زمانی که ساره هاجر زا به ابراهیم داد ده سال می گذشت و او هشتاد و شش ساله بود که هاجر اسماعیل را به دنیا آورد . هنگامی که  تولداسحاق به ساره بشارت داده شد او خود در شگفت ماند و گفت پروردگارا در حالی که شوهرم صد ساله و پیر است و من نیز نود ساله و هر دو ناتوانیم چگونه صاحب اولاد خواهیم شد...پس خداوند اسحاق بن ساره را به ابراهیم بخشید و او بیسیار شبیه ابراهیم (ع) بود. چنان که مردمان از هر دو جهت در شگفت ماندند بشارت اسحاق زمانی اتفاق افتاد که فرشتگان برای نابود کردن اهل سدوم بر ابراهیم (ع) فرود آمدند طبری مجموعه قصبات سدوم را هفت قریه دانسته و به نقل از قرآن کریم آن مجموعه ذا موءتفکات نامیده است پس از آنکه لوط از ابراهیم جداو ساکن نواحی سدوم شد .مواشی او زیاد و حشم فراوان نصیبش گردید. البته این کرامات الهی قبل از فرود فرشتگان و سر نگونی قصبات سدوم اتفاق افتاد مورخان گفته اند: که لوط به همراه سپاه کنعانیان و فلسطینیان با پادشاه مشرق وارد جنگ شد . ابن خلدون گفته است : عیلامیان و بابلیان یا به قولی پادشاه اهواز بر آنها ظفر یافت و لوط و خانوادش را به اسارت برد و چهارپایان او رابه غنیمت گرفت چون خبر به ابراهیم (ع) رسید با سپاهی حدود سیصدو هجده نفر برآنها تاخت و لوط و خانوادش را آزاد نمود و کلیه غنایم گرفته شده از او را پس گرفت.طبری گفته است : ابراهیم (ع) در زمان وفات نوح (ع) سی و پنچ ساله بوده است واز نوح علم آموخته اس و بااو معاشرت داشته است او صد و هفتادوپنچ عمر کرد ودر نزد ساره در قریه حبرون (الخلیل) به خاک سپرده شد. مورخانی مانند طبری.سهیلی.و ابن خلدون تعداد پسران او سیزده تن خطاب کرده اندکه اسماعیل از هاجرواسحاق از ساره شش تن از قطورا وپنج تن از حجین بودند .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد