دیرستان

جزیره قشم،اداب و رسوم جزیره قشم، معرفی روستای دیرستان

دیرستان

جزیره قشم،اداب و رسوم جزیره قشم، معرفی روستای دیرستان

معرفی شهرستان بستک

 

 

شهرستان بَستَک یکی از شهرستان‌های استان هرمزگان در جنوب ایران است. شهرستان بستک شامل سه بخش کوخرد، جناح و مرکزی است. شهر بستک مرکز این شهرستان است.جمعیت شهرستان بستک طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۸۵ ، برابر با 67805 نفر بوده‌است . بستک، از شهرستان های استان هرمزگان، با قدمتی تاریخی، در قدیم محلی برای استراحت کاروانها بوده است. شهر بستک در منطقه ای کوهستانی قرار دارد که از شمال و باختر به استان فارس و از خاور و جنوب به استان هرمزگان متصل و طول جغرافیائی شهر بستک 54 درجه و 23 دقیقه و عرض آن 27 درجه 14 دقیقه است.
.
ارتفاع بستک از سطح دریا 2120 گز است. بستک از شمال به شهرستان لار و از جنوب به شهرستان بندر لنگه و از سوی خاور با فاصله دوری در حدود 300 کیلومتر به بندر عباس محدود است. این شهر در استان هرمزگان قرار دارد اما تا سال 1334 جزء استان فارس بوده . بستک پیشینه تاریخی و سیاسی طولانی دارد. دارای بیش از یکصد روستا است، که در سال 1364 بخش وسیعی از روستاهای منطقه به نام روئیدر از بستک جدا شد و به بخش خمیر ملحق شد. و در سال 1370 تعدادی دیگر از روستاها در حوالی لمزان از بستک جدا شد.



معرفی شهرستان بستک :در بنادر ، جزایر ، شهرها ، آبادیها و سواحل خلیج فارس (از استان هرمزگان) آثاری به چشم می‌خورد که هرکدام حکایت از فرهنگ غنی و تاریخ پویای این نواحی دارند. بستک یکی از مناطق تاریخی جنوب ، دارای دیرینه‌گی ویژه‌ای است. این منطقه از لحاظ جغرافیایی ، در حد فاصل بندر لنگه هرمزگان و لارستان فارس قرار دارد و در حقیقت دروازه فارس بسوی خلیج فارس است و از قدیم الایام بر سر راه قافله سالاران و کاروانیان تاجر پیشه قرار داشته و دارای موقعیتی تجاری و بازرگانی بوده و آثار کاروانسراهای دوران هخامنشی تا صفویه و زندیه، در مسیر راههای بستک و بندر لنگه، بستک بندرعباس و بستک لارستان موءید این مدعاست .

علیرغم این که بستک در طول تاریخ مصائب طبیعی فراوانی را به خود دیده است، اما این موقعیت ترانزیتی باعث شده که جهانگیریه دیروز فارس و بستک امروز هرمزگان را بر سر پا نگه دارد و راه شیراز ،جهرم ،لار، بستک ، جناح ، بندر لنگه از شاخصهای مورد مطالعه و دقت و قابل تحقیق و تفحص فراوان است.

در منابع موثق فرهنگی و مستند تاریخی همچون فارسنامه نارصری لارستان کهن و بعضی از سفر نامه ها از منطقه بستک تحت عنوان جهانگیریه نام برده شده است. جهانگیریه دارای حکومت رسمی ولایتی بوده و از روزگاران پیشین تا دوره قاجار که تمام کشور به چهار ایالت و 27 ولایت تقسیم می‌شده . جهانگیریه یکی از ولایات تابع استان فارس بوده. در کتاب بستک و خلیج فارس چنین می‌خوانیم: بستک بندر نیست و تقریباٌ دور از خلیج فارس است ولی چون در طی تاریخ خصوصاٌ سی سال اخیر مرکز منطقه ی گاوبندی ، شیبکوه و بندر لنگه بوده ، حاکمان آن در بنادر نفوذ پیدا کرده و در سیاست شرقی خلیج فارس دخالت داشته اند جزء خلیج فارس محسوب می شود .
بستک یکی از مراکز عمده فرهنگی جنوب است که دیرینگی فرهنگ آن کمتر از حیات اجتماعی ، سیاسی و تاریخی آن نیست . در روزگاری که خیلی ها به مطالعه انس و الفتی نداشتند و یا اگر داشتند از کتاب و روزنامه خبری نبود ، روزنامه حبل المتین که بیش از یک قرن پیش در کلکته از بنادر کشور هندوستان چاپ می شد در بستک مشترک داشت . در زمانی که هنوز در بسیاری از شهرها و آبادیهای جنوب از مدرسه ، درس و مشق و قیل وقال آن خبری نبود آموزشگاهی مجهز به نام مدرسه مصطفویه در هشتاد سال پیش به همت مصطفی شیخ عبدالطیف بستکی از فرهنگ دوستان و فاضلان بستک و بلکه جنوب که در ایران و هندوستان و عربستان تجارت می کرد تاسیس شد .

در کتاب فارسنامه ناصری درباره بستک چنین آمده است: ناحیه جهانگیریه بستک در میانه جنوب و مشرق شهر لار است که درازای آن از قریه کوشک تا قریه کمشک 38 فرسخ ، پهنای آن از جناح تا فاریاب 8 فرسخ و قصبه ی این ناحیه را بستک گویند. نزدیک 21 فرسخ از شهر لار دور است با آن که اگر کوهستان سخت در میان نبود از هفت فرسخ کمتر بود و کلانتر و ضابط این ناحیه از قدیم سلسله مشایخ بستکی است و بزرگ این سلسله لقب خانی سرافراز است مانند: احمد خان بستکی که در سال 1245 به حکومت تمامی خطه لارستان برقرار گردید و پسرش احمدخان بستکی به جای پدر نشسته است .

در فرهنگ فارسی آمده است ، " بستک BASTAK " بخشی از شهرستان لار در استان هفتم (فارس) که مرکزش نیز به همین نام است ، محصولات عمده ی آن خرما ، شغل آهالی آن دامداری و زراعت است .
 
منابع:

۱-خبرگزاری میراث فرهنگی

۲- وبلاگ کوخرد

۳-عکس از سایت دانشگاه آزاد بندر عباس

۴-دریانیوز

5- کتاب فرهنگ عامه در بستک 


نویسنده : رئوف ساعت 19:34 تاریخ شنبه نوزدهم بهمن 1387
دسته بندی :بستک


چگونگی بوجود آمدن بندر تاریخی لافت

داستان اریتره( چگونگی بوجود آمدن بندرتاریخی لافت)

داستان اریتره: به نوشته دکتر احمد اقتداری از دریای پارس تا دریای چین از قول آگاتار خیدوس مورخ کتابخانه دار شهر اسکندریه به سال 113 قبل از میلاد مسیح نوشته است، مردی بود که اریتره نام داشت از مردم ایران فرزند پایوزیس دلاور بود و دولتمند در سواحل دریای پارس زندگی می کرد و به زمان دولت ماد بود در ساحل دریای پارس خانه داشت ، در فصل تابستان با مال زیاد به پازارگاد می رفت تا تغییر آب وهوا دهد.

گاهی هم برای سودا وتجارت و زمانی هم برای گردش وتفریح (پازارگاد ایالت فارس شمالی نواحی مرودشت و قادر آباد وسیوند شیراز کنونی). روزی شیرها به رمه و مادیان آن حمله کردند وبعضی از آنها را دریدند .رمه او با وحشت بسیار فرار کردند و به سوی دریا گریختند . بادی شدید از جانب دریا می وزید ، وقتی که مادیانها خود را وحشیانه به دست امواج سپردند و زمین زیر پایشان خالی شد ، با همان حالت ترس وهراس در دریا شناکرده وبه خشکی مقابل رسیدند . یکی از چوپانان که جوانی شجاع ونترس نیز برکتف مادیانی بیاویخت وبه آن سوی ساحل رسید . اریتره به جستجوی مادیانها پرداخت وچون اثری از آنها ندید ،زورقی ساخت که کوچک ومحکم بود . باد باد مساعدی وزید و وی با قایقش وارد تنگه شد وهمراه امواج به حرکت پرداخت ومادیانها و و نگهبان آنها را در آن سوی آب پیدا کرد و در ساحل جزیره در خشکی در نقطه ی مناسبی د‍ژی ساخت و کسانی را که زندگی در ساحل مقابل ناراضی بودند ،به آنجا برد وتدریجا نیز مسکونی شد و جمعیت کثیری در آنجا گرد آمدند  و آنچنان از کارهای اریتره خرسند بودند که اورا پادشاه خود ساختند و از آن زمان نام آن جزیره را یافت گذاشت.

چاههای طلا

اسم یافت  بر روی این سرزمین بود و کم کم به لافت تغییر یافت ، لافت یکی از بندرهای آباد وکهن جزیره قشم بوده و کتابهای زیادی هم از جزیره قشم به نام جزیره یافت هم نام برده شده است.

*قشم  نگینی بر خلیج فارس  نویسنده ومحقق: فاطمه(ایران) د‍ژگانی1384


نویسنده : رئوف ساعت 7:37 تاریخ جمعه بیست و هفتم فروردین 1389

    25 نظر       لینک مطلب


:داستان امیر جاسک

فیمابین دماغه جاسک و دماغه گوادل که دو نقطه از جنوبی ترین نقاط مملکت ایران هستند یک منطقه کوهستانی است که  ممکن العبور است در آن منطقه سه امیر حکومت می کنند که یکی از آنها مسلمان و دو نفر دیگر خاکشان طرف مشرق واقع شده است بت پرست هستند. امیر مسلمان از آن دو نفر مقتدرتر است  وبه اراضی حکومت هرمز نزدیکتر ، این امیر مثل آبا واجداد خود معروف است به امیر جاسک. پس از آنکه شاه عباس کبیر مملکت هرمز را فتح کرد خواست تمام  سواحل دریا  که آن طرف دماغه ی جاسک امتداد یافته متصرف شود اما امیر جاسک مقاومت کرد شاه عباس هم به همین اکتفا ننمود که امیر خود را تابع پادشاه ایران نخواند،ودر سال یک خراجی به به خزانه ی شاهانه برسانند،مادامی که شاه عباس زنده بود چون کارش منظم ومی توانست اوامر خود را مطاعبت بدهد امیر جاسک همه ساله مرتبا خراجی را که به عهده گرفته بود اداء می کرد ، اما بعد از شاه عباس، شاه صفی که خیلی جوان بود به تخت سلطنت جلوس کرد اعتنائی به امور مملکت نداشت ، امیر جاسک هم از ادای خراج سرباز زد .تمام مدت سلطنت  شاه صفی در مسامحه گذشت،بعد از آنکه شاه عباس ثانی پادشاه شد ،امیر جاسک اظهار ارادتی نکرد  و به تصور اینکه شاه در سن شباب است و به خیال این نخواهد افتاد که بر او حمله بیاورد ، خاصه اینکه به راه های صعب العبور  مملکت خود مطمئن بود که هیچ قشونی نمی توانند خود را به او نزدیک سازند اما بعد از اینکه چند سالی از خراج دادن سرپیچی کرد ، خان هرمز که این را جزء تکالیف خود می دانست از شاه عباس خواست قشونی برای سرکوبی امیر جاسک بفرستد.

 

شاه عباس خود او را مامور  این کار نمود، او به سرعت بیست هزار قشون جمع آوری کرد که اغلب سواره بودند که به جانب مقصود روان شدند ویقین کرد که غفلتا خصم را دستگیر خواهد کرد 

مستقیما خط مشرق را پیش گرفتند و سه چهار روز همان خط را تعقیب نمودند،بعد به ملاحظه اینکه راه را میان بر نموده باشند مستقیما به طرف دماغه ی جاسک حرکت نمودند ، اما غافل از اینکه این راه اگر نزدیکتر است همانطور هم خطرناکتر است ،برای اینکه باید از مقدار کثیری باتلاق وصحراهای پرشن متحرک عبور نمایند.

خان هرمز به رسم بازرگانان ایران شکارکنان وصیدافکنان طی طریق می کردند ،بدبختانه گرفتار باتلاقی شد خودش با سی نفر سوارانش فرو رفته وهلاک شدند ، خبر هلاک شدن خان هرمز  سبب مراجعت قشون شد.همینکه شاه از واقعه آگاهی حاصل نمود ، برادر دیگر خان مرحوم  را به حکومت هرمز منصوب کرد ، و همان حکم را نیز به او داد.

اما امیر جاسک که بواسطه ی جواسیس خود از کارها آگاه شده بود ، دانست که پادشاه ایران به خیال او  افتاده ،خود را آماده ی جنگ ساخته منتظر بود. خان ثانی هرمز با قشونی به خاک او تاخته با وی جنگ در انداخت ،ولی بدبختانه مغلوب شد و جمعی از سپاهیانش مقتول گشتند،به علاوه هوا هم قدری گرم بود که بیم می رفت باقی قشون را نیز گرما تلف نماید ،بنابر این پشت به طرف دشمن کرده به سمت هرمز مراجعت کردند.

امیر جاسک از این فتح مغرور شد وتصور نمود که قشون پادشاه دیگر به این زودی نخواهد آمدکه او را در مملکت خود مزاحم شود ، به خیال افتاد که سفری به مکه ومدینه رفته از پیغمبر بواسطه ی فتحی که کرده است تشکر نماید،آمد از نزدیکترین نقاط دماغه ی جاسک به کشتی سوار شد که به عربستان برود. خان هرمز که جواسیس نزد آن امیر داشتاز عزیمت وحرکت او مطلع شد ،قبل از وقت پانزده الی بیست کشتی با قشون به سر راه او فرستاد که در پستهای معین انتظار او را بکشند، اتفاقا قشون خان هرمز به مقصود نائل شده امیر را دستگیر کرده به هرمز بردند.

هوا به شدت گرم بود خان واهالی هرمز به کوهستانها به ییلاق رفته بودند ، امیر جاسک را یکسر به چادر خان برده محبوس نمودندو شرح واقعه به شاه نوشتند ومنتظر دستور همایونی شدند، از آن طرف که زن امیر از بدبختی شوهرش آگاه شده بود ،چون زن دلاوری بود و جرأت مردانه داشت ، پانصد ششصد سوار برداشته به فرماندهی ‍ژنرال قشون شوهرش که نایب الحکومه او بود با سرعت برق و باد بی همهمه وصدا طی منازل نموده ، شبانه خود را به چادر خان هرمز رسانیدند و خانم امیر جاسک با دست خود خان هرمز را به قتل رسانده و بسیاری از مردمانش را در خواب ریز ریز کرده ، ده دوازده نفر از زوجات خان را نیز اسیر کرده و شوهر خود را آزاد نموده به جاسک مراجعت کردند، وچنان به ریش آنها خندیدند که به ایشان مجال ندادند سر از پای بشناسند.

این خبر جسارت آمیز که به دربار رسید شاه را خشمگین ساخت ، در حال برادر سوم خان را به حکومت هرمز منصوب کرد و فرامین به خان شیراز وخان لار و خان کرمان فرستاد ، که بیست وپنج الی سی هزارسوار حاضر کرده به کمک خان هرمز بفرستند، که انتقام این جسارت را کشیده امیر یاغی را به سزای خودش برسانند ، خان هرمز به سرداری این قشون زیا د حرکت کرد و خاک امیر رسیده و با او مشغول جنگ شدند، این دفعه امیر از دو نفر از امرای بت پرست همجوار خود کمک خواسته بود و آنها نیز با عده ای از جنگجویان  خویش به مدد آمده بودند، باز قشون پادشاه ایران مغلوب شدند  اما خسارت بزرگی که به امیر جاسک وارد آمد این بود که ژنرال و نایب الحکومه ی او را اسیر نمودند،که حقیقتا سردار رشیدی بود وبا چه جرأت و شجاعت زن اورا کمک کرده وی را از حبس خان هرمز نجات داده بود ،شاه که از گرفتاری آن جنرال آگاه شد ، به خان هرمز نوشت که او را به عوض خون دو برادرت به تو بخشیدم که هر چه می خواهی با رفتار کن ، خان هم یکی از بی رحم ترین اقسام عذاب را برای او معین کرد و داد بدن اورا شمع آجین کرده روزی دو ساعت سوار شتری نموده دور شهر می گردانیدند وبا اینکه این شمع ها پیوسته آب می شد و به جراحت های او می ریخت و بدن اورا کباب می کرد ، اما آن مرد دلیر با عزم ، در نهایت شجاعت وبردباری متحمل این عذاب می شد و ابدا شکایت نمی کرد ، بالاخره بعد از آنکه سه روز اورا به این بی رحمی گردانیدند، کمپانی هلندی و سایر فرنگیهایی که در هرمز بودند و تجار داخلی وخارجی کلا از این رفتار ظالمانه متنفر شدند ، به اجتماع نزد خان رفتند و از او خواهش کردند که به این حرکت وحشیانه خاتمه بدهند ، خان برحسب خواهش آنها فورا حکم کرد آن بیچاره را به کنار  دریا برده سر بریدند

( و این بود پایان داستان امیر جاسک در سفرنامه تاورنیه)

* سفرنامه تاورنیه

*بندرعباس وخلیج فارس (تالیف محمدعلی سدید السلطنه کبابی)


نویسنده : رئوف ساعت 20:9 تاریخ سه شنبه بیست و پنجم اسفند 1388

    27 نظر       لینک مطلب

اولین مدرسه ها در جزیره قشم



این وبلاگ در نظر دارد: استان هرمزگان و نگین انگشتری خلیج فارس جزیره قشم را معرفی نماید

اولین مدرسه ها در جزیره قشم

 

تا قبل از سال1303 هجری شمسی در جزیره قشم آموزش به صورت سنتی بود و افراد در مکتبخانه ها و دار العلوم  تحصیل می نمودند و  دبستان بصورت امروزی نبود، تا اینکه  در سال 1303 هجری شمسی آقای حکمت رئیس اداره معارف بندر و جزایر به اتفاق حکمران بوشهر طی سفری که به جزیره قشم داشتند تصمیم به تاسیس اولین دبستان در این جزیره گرفتند ، ایشان در  منزل آقای صالحی  جلسه تشکیل دادند واز آقای شیخ صالح امیری حاکم قشم خواستند تا برای تاسیس دبستان افرادی را معرفی نمایند از سوی حاکم قشم آقای علی کریمی  بدین سمت معرفی گردید،بنا به توصیه امین التجار کنتراتچی خاک سرخ هرمز وکیل شیخ احمد گله داری ، آقای علی بن احمد معرفی گردید. در سال 1304 هجری شمسی دبستان ملی محمدیه قشم به مدیریت علی ابن احمد تاسیس  گردید، در آن زمان نور علی باستی رئیس معارف بندر عباس بود، وسایل مورد نیاز از طرف اداره معارف بندر عباس فرستاده شد در کلاس اول کتاب دستور امید و در کلاس دوم کتاب ناصر ومنصور تدریس می شد. این دبستان به معلمی آقای عبدالعلی زیارتی آغاز به کار نمود، بدین ترتیب  دبستان ملی محمدیه قشم در خانه شیخ محمد شیخ ابراهیم شیخ عبدالقادر حاجی رمضان  که اجاره شده بود با شش شاگرد بنامهای : عبدالسلام کریمی ، تراب ذاکری ، علی جدی ، ابوالقاسم اعتمادی ، علی نقشبندی و علی قنبری در سال 1304 هجری شمسی رسما شروع به کار کرد . اقامت آقای زیارتی در قشم زیاد طول نکشید  و میرزا عبدالعلی عصفوری  به معلمی این دبستان استخدام وشروع به کار نمودند ، اواخر سال 1305 هجری شمسی حکم استخدامی آقای علی کریمی قشمی با حقوق ماهیانه هفتاد ریال صادر گردید در این زمان دبستان محمدیه قشم چهارده نفر دانش آموز داشت.همزمان با تاسیس این دبستان، دبستان ملی هرمز نیز افتتاح گردید  و دارای چهار کلاس بود. مدیر این دبستان آقای اعتدالی و معلم آقای علی کریمی ویک خدمتکار به نام کربلایی کنار در این دبستان مشغول به کار بودند ،حقوق معلمان ومدیر و مستخدم از مالیات خاک سرخ هرمز به وسیله امین التجار پرداخت می شد.

 در سال 1320 هجری شمسی حاج محمد تقی بلوکی خانه شخصی خود را برای دبستان وقف نمود  و از آن سال دبستان محمدیه به دبستان بلوکی قشم تغییر نام یافت و اجازه ی تاسیس کلاسهای پنجم وششم نیز از اداره متبوعه دریافت کرد . در آن سالها امتحان کلاس چهارم  به صورت نهایی و با حضور ناظر اعزامی اداره معارف بوشهر انجام می گرفت. وفارغ التحصیلان این دبستان افراد سرشناسی در حد مملکتی و منطقه ای شدند که موقعیت خود را مدیون این دبستان و معلمین آن می دانند.میزان حقوق اولیه این معلمان در سالهای اولیه از پنجاه تا هفتاد ریال تجاوز نمی کرد، در سال 1315 هجری شمسی این حقوق به یکصد هفتاد ریال رسیده بود .  در سال 1329 هجری شمسی آقای سید حسین عابدی به ریاست فرهنگ قشم انتخاب شد، در سال 1330 منزل آقای مشایخی در کنار دبستان بلوکی اجاره و دبستان دخترانه به نام دبستان دخترانه ثریا قشم تاسیس و شروع به کار کرد  و در سال 1332 هجری شمسی خانم سیده رقیه عابدی اولین معلم زن قشم در این دبستان مشغول به تدریس شدند. لازم به ذکر است اولین دبیرستان به نام پهلوی در سال 1343 هجری شمسی با بیست وپنج شاگرد به مدیریت آقای عبدالعزیز اسعدی تاسیس شد دبیرستان پهلوی پس از انقلاب به دبیرستان محمدی قشم تغییر نام یافت.اولین مدرسه راهنمایی پس از اینکه مقطع راهنمایی جزء مقاطع رسمی آموزش وپرورش شد در سال 1350هجری شمسی در قشم تاسیس گردید. و این بود شروع آموزش وپرورش به صورت رسمی در جزیره قشم البته یاد آور شوم  چند سالی بعدتر در روستاهای بزرگ قشم نیز دبستانها تاسیس گردیدند که می توان به دبستانهای : درگهان ، رمکان ، لافت و طبل و دولاب و باسعیدو وغیره ...اشاره کرد که بیشتر در آن موقع در خانه های شخصی که اهالی واگذار کرده بودند دایر بوده ، که در اینجا لازم است دعایی بنماییم: خداوند بانیان ومعلمان و همه کسانی که در تاسیس این مدارس نقشی داشته اند همراه صالحین واولیاء محشور بفرما. آمین

منابع:

-حیات فرهنگی استان هرمزگان –نوشته: آقایان محمد عبداللهی و بهمن صمدی

-قشم نگینی بر خلیج فارس –نوشته: خانم فاطمه دژگانی


نویسنده : رئوف ساعت 18:15 تاریخ یکشنبه نهم خرداد 1389
دسته بندی :فرهنگ وتمدن

معرفی بندر لینگه



این وبلاگ در نظر دارد: استان هرمزگان و نگین انگشتری خلیج فارس جزیره قشم را معرفی نماید

شهرستان بندر لنگه یکی از شهرستانهای استان هرمزگان در جنوب ایران است. مرکز این شهرستان بندر لنگه است که یکی از بنادر مهم جنوب کشور است. شهرستان بندر لنگه در حاشیه خلیج فارس قرار دارد.جمعیت شهرستان بندر لنگه طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۸۵ ، برابر با 116086 نفر بوده‌است .خطوط طول و عرض :براساس اطلاعات موجود در ۵۴ درجه و ۳۰ دقیقه طول شرقی و در ۲۶ درجه و ۱۸ دقیقه عرض شمالی از نصف‌النهار مبدأ واقع شده‌است.

بندر لنگه در دوره هخامنشی نیز از بنادر مهم تجاری خلیج فارس بوده که به دلایل تاریخی دستخوش سیر قهقرایی می گردد تا مجددا در قرون اخیر این بندر همراه با بندر کنگ (با ضم کاف) که در 5 کیلومتری آن قرار دارد دارای اهمیت تجاری شود. این بنادر در دوران سلسله های زندیه و قاجاریه، مرکز تجارت مروارید بوده و از رونق اقتصادی شایان توجهی برخوردار می شوند؛ به نحوی که بندر کنگ در دوره قاجار به عروس بنادر اشتهار می یابد. جهانگردان عرب و اروپایی در سفرنامه های خود از رونق تجارت بازارهای بزرگ و نظافت کوی و برزن این شهرها سخن گفته اند.

  • فاصله بندر لنگه با شهرهای اطراف :فاصله بندر لنگه تا شهر لار ۲۸۰ کیلومتر و تا بندر عباس ۱۹۲ کیلومتر و تا بوشهر ۴۲۰ کیلومتر و تا شهر بستک ۱۷۰ کیلومتر است. هوای شهر بندر لنگه مانند سایر شهرهای ساحلی مرطوب و در تابستان گرم است.

بخش‌ها

  • شهرستان بندر لنگه شامل 3 بخش و 8 دهستان و به نامهای زیر است:

دهستانها:


دهستانها:


دهستانها:


منابع

  • الوحیدی الخنجی، حسین بن علی بن احمد، «تاریخ لنجه» ، چاپ دوم، دبی: دار الأمة للنشر والتوزیع، ۱۹۸۸ میلادی.
  • محمد صدیق ، عبدالرزاق، «صهوة الفارس فی تاریخ عرب فارس» ، چاپ اول ، شارجه: چاپ خانه المعارف، ۱۹۹۳ میلادی.
  • مرکزآمار ایران
  • دریانیوز
  • سایت آفتاب

     



نویسنده : رئوف ساعت 13:21 تاریخ یکشنبه شانزدهم فروردین 1388
دسته بندی :بندر لنگه