دیرستان

جزیره قشم،اداب و رسوم جزیره قشم، معرفی روستای دیرستان

دیرستان

جزیره قشم،اداب و رسوم جزیره قشم، معرفی روستای دیرستان

زندگانی حضرت نوح

بعد از نافرمانی فرزندان شیث و آمیزش آنان با قابیلیان نسلی نادان و کوردل به وجود آمد که رفتار های شیطانی و انحراف از پاکی و امتناع از دستورات خداوند به گمراهی و بت پرستی و اعمال زشت ادامه دادند و نوح را که برای هدایت و بیان توحید بر گزیده شده بود نهی کردند. تا آنجا که به او گفتند ما تو را سخت در گمراهی می بینیم و نوح هر چه گفت شما به خطا می روید و من رسول خدایم وحامل پیام او برای هدایت شما واز خداوند ووحی او به اموری آگاهم که شما خبر ندارید.تلاشها و اندرزهای او مثمرثمر واقع نشد و سخنان او را تکذیب کردند .وخداوند بخشنده مهربان باز هم نوح را فرمود تا قوم خود را بیم دهد و از گناهانی که مرتکب می شوند باز دارد و از عذاب الهی با خبرشان سازد. اما آنان نه تنها به راهنمائیها و فرامینش گوش ندادند بلکه او را مورد استهزاء قرار دادند.نوح پس از آنکه ۵۰۰ سال از عمر خود را وقف عبادت و دعوت از مردم نمود.خداوند به او وحی فرمود که هیکل دختر ناموسا پسر اخنوخ را بگیرد و او را از واقعه طوفان بزرگی که بر زمین خواهد فرستاد آگاه فرمود.یعقوبی گفته است:وهم او را فرمود کشتی را که خدا خود و اهلش را در آن نجات بخشید بسازد و آن را سه مرتبه(طبقه) پایین و میان وبالا قرار دهد و فرمودش که طول آن را ۳۰۰ ذراع و عرض آن را ۵۰ ذراع و ارتفاعش را ۳۰ ذراع به ذراع خود نوح گرداند. ودر اطراف آن رفها از چوب بسازد تا مرتبه پایین برای دامها و ددان و درندگان و مرتبه میان برای پرندگان و مرتبه بالا برای نوح وکسان او باشد و مرتبه بالا حوضهای آب و جایی برای خوراک بنا نهاد .نوح پانصد ساله بود که دارای فرزند شد. و چون از کار ساختن کشتی فارغ گشت فرزندان قابیل و کسانی را که از فرزندان شیث با آنها آمیخته بودند و او را در ساختن کشتی استهزا می کردند به سوار شدن در آن دعوت نمود وآنان را خبر داد که خداطوفان را بر اهل زمین خواهد فرستاد تا آنان را از گناهان پاک گرداند. پس هیچیک از آنها اجابتش نکردند. نوح گفت پروردگارا قوم مرا سخت تکذیب کردند .بار الهی بین من و قوم حکم فرما و به ما گشایشی عطا کن و مرا با مومنانی که با من همراهند از شرم قوم نجات ده.خدایا من سخت مغلوب قوم خود شده ام مرا یاری فرما .وآنگاه خشم خداوند برآن قوم نافرمان و نابکار فرود آمد.ابرها به حرکت در آمدند و باران باریدن آغاز کرد.چشمه ها جوشان شد.درهای کشتی بسته شد سپس نوح و فرزندانش جسد حضرت آدم را در طبقه بالای کشتی نهادندو پرندگان در طبقه میانی و چرندگان وددان را در طبقه پایین جا دادند.اهل قلم گفته اند: تا چهل شبانه روز مدام ار آسمان و زمین آب فرو ریخت و خورشید و ماه و زحل و عطارد در آخرین دقیقه حوت گرد آمدند آنچنان که بر بالای بلندترین کوه پانزده ذراع آب روی هم انباشته شد. سپس طوفان باز ایستاد و جایی در روی زمین نبود که آن را آب فرا نگرفته باشد. کشتی نوح زمین را در نوردید تا به مکه معظمه رسید. آنگاه هفت مرتبه برگرد خانه کعبه چرخید.لیکن اهل کتاب این باور ندارند. می گویند چون کشتی برکوه جودی که در ناحیه موصل بود فرود آمد. خدای متعال آب آسمان را فرمود تا به جای خود باز گردد و زمین را فرمود تاآب خود را فر کشد. ونوح پس از آرام گرفتن کشتی چهار ماه توقف کرد .ودر بیست وهفتم آیار بیرون آمد .پس چون نوح و کسانش به زمین آمدند شهری به نام ثمانین ساختند.وچون نوح از کشتی به در امد و استخوانهای از پوست در آمده مردم را دید بسی اندوهناک شد. بدین ترتیب کافران به آن طوفان بلا مجازات شدند. پس از آنکه نوح از کشتی خارج شد در آن رابست و کلیدش را به پسرش سام سپرد.سپس به کار کشاورزی و عمرانی و آبادانی پرداخت و باغهای میوه و تاکستانها برپا ساخت. از دیگران پسران نوح اولین کسی که راه قابیل را در پیش گرفت کنعان بود که به ابزار لهو دست زد و بساط موسیقی دایر کرد و با چنگ و طبل و بربط از شیطان پیروی کرد. کنعان دعوت پدر را برای سوار شدن به کشتی نپذیرفت.نوح او را در کام امواج و در حال غرق شدن دید به حکم عاطفت پدری به کشتی دعوتش کرد فرزند سر کش نپذیرفت و با دیگر کافران غرق شد.نوح جهان خالی از سکنه را بین فرزندانش سام و حام و یافث تقسیم کرد. سر زمین حبشه ونوبه وزنج ودیار بربحر و جزایر آن را به حام داد.سر زمین عراق و حجازوخراسان ویمن و شام و ایران شهر را به سام داد و سرزمیت ترک و سقلاب (یا صقالبه) و یاجوج و ماجوج و تا چین را به یاقث داد .نوح پس از طوفان ۳۶۰سال زنده بود و به هنگام مرک سه پسرش سام وحام و یافث و فرزندان آنها را احضار نمود و قبل از رجعت به سوی خداوند متعال آنها را به پرستش خدای یگانه و پرهیز از بدیها و ناپاکیها وصیت نمود و به سام جداگانه دستور داد به طرزی که کسی نداندجسد آدم را مخفیانه از کشتی بیرون آورد و ملکیزدق بن لمک بن سام را نیز باخود ببرد تا طبق امر الهی با جسد آدم در مکان مقدس باشد. سپس به آنها گفت خداوند فرشته ای را مامور خواهد ساخت تا شما را به میانه زمین هدایت فرماید.واین امر وصیت حضرت آدم به نسلهای بعدی تا شماست.یغقوبی گفته است:هرگاه به جائیکه فرشته به شما نشان می دهد رسیدید جسد آدم را در آن بگذار و ملکیزدق را امر کن که از آن جدا نگردد وکاری جز عبادت خدای متعال نکند و نیز بفرما که زنی نگیرد و خانه ای نسازدوخونی نریزد و جامه ای جز از پوستهای حیوانهای وحشی نپوشد و مو وناخن نگیرد و تنها بنشیندو خدا را بسیار ستایشنماید سپس نوح در روز چهار شنبه ما ایار وفات کرد. چنانچه خدای متعال فرموده است عمر او ۹۵۰ سال بود.ابن خلدون نیز گفته است: همه متفقند طوفانی که در زمان نوح و به دعای او رخ داد آبادنی را از روی زمین برانداخت و از آنان نیز که با او در کشتینشستند فرزندی نماند .پس همه مردم روی زمین از نسل او هستند و نوح پدر نسل دوم بشر است.مصادرقرآن کریم سوره اعراف آیه ۵۹وسوره نوح آیه۷وسوره نجم آیه ۵۱وسوره قمر ایه ۱۰تا۱۲تا ۱۵و تاریخ یعقوبی ج۱ ص۱۳و تاریخ ابن خلدون ج۱ ص۵.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد